«پرزیدنت جیمز دیل» و معتمدش، «جری دانن»، پی می برند، که ارتشی از بشقاب پرنده های مریخی بالای کره ی زمین در حال پروازند. اما هر کسی نسبت به این موضوع واکنش متفاوتی نشان می دهد...

پس از شکست در اولین نبردشان، بلک مانتا از قدرت اسطوره ای سیاه سه گانه استفاده می کند تا نیرویی باستانی و بدخواه را آزاد کند. آکوامن با امید به پایان دادن به سلطنت وحشتناک خود، یک اتحاد بعید با برادرش، اورم، پادشاه سابق آتلانتیس ایجاد می کند. آنها با کنار گذاشتن اختلافات خود، به نیروهای خود می پیوندند تا از پادشاهی خود محافظت کنند و جهان را از نابودی برگشت ناپذیر نجات دهند.

پس از ربوده شدن بزرگسالان توسط بیگانگان، یک پسر نابغه هشت ساله و دوستانش باید والدین خود را نجات دهند.

بابانوئل، با نام مستعار اسکات کالوین، با وظیفه ای دوگانه روبروست: چگونه خانواده جدیدش را راضی نگه دارد و چگونه جک فراست را از تصاحب کریسمس باز دارد.

یکی از اعضای ۱۰۱ سگ خالدار بودن، عوارض خود را بر روی پچ ، که احساس می‌کند منحصربه‌فرد نیست،می گذارد . هنگامی که او به طور تصادفی در یک روز جابجایی جا می ماند، با بت خود، تاندربولت، ملاقات می کند که او را در یک کمپین تبلیغاتی استخدام می کند.

بابانوئل، با نام مستعار اسکات کالوین، با وظیفه ای دوگانه روبروست: چگونه خانواده جدیدش را راضی نگه دارد و چگونه جک فراست را از تصاحب کریسمس باز دارد.

بچه‌های خانواده ویلوبی که متقاعد شده‌اند بهتر است خودشان بدون اثراتی از تربیت والدین بزرگ شوند، نقشه‌ای زیرکانه برای فرستادن والدین خودخواه خود به تعطیلات در نظر می‌گیرند. سپس خواهر و برادر برای یافتن معنای واقعی خانواده وارد ماجراجویی بلند پروازی خود می شوند.

سه غریبه که در مورد جنایت واقعی وسواس مشترک دارند، ناگهان خود را گرفتار یکی می‌بینند. سه غریبه (استیو مارتین، مارتین شورت و سلنا گومز) را دنبال می‌کند که در مورد جنایت واقعی وسواس مشترک دارند و ناگهان خود را در یکی از آنها غرق می‌کنند.

شاهزاده مصری موسی از هویت خود به عنوان یک عبری و سرنوشت خود برای تبدیل شدن به نجات دهنده برگزیده قوم خود مطلع می شود.

نگاهی به زندگی جیرو هوریکوشی ؛ مردی که در دوران جنگ جهانی دوم جنگ افزار های هوایی برای ژاپن طراحی می کرد...

زمانی که اسپارکی، سگ ویکتور با یک ماشین تصادف میکند و از دنیا می رود، ویکتور تصمیم می گیرد از تنها راهی که می داند او را به زندگی باز گرداند اما زمانی که این سگ خرابی به بار می آورد و همسایه ها را وحشت زده می کند، ویکتور تلاش می کند والدینش و همسایه ها را متقاعد کند که اسپارکی هنوز همان سگ مهربان و وفادار است...

جیم هاکینز همراه با خدمه یک کشتی فضایی به یک سفر خارق العاده در کهکشان میرود.

ملیسا و جاش در طول سفرشان به شهر موزیکال عجیب «اشمیگادون» برخورد می کنند، آنها متوجه میشوند تا زمانی که عشق واقعی را پیدا نکنند نمی توانند آنجا را ترک کنند جاش و ملیسا که از این اتفاق شوکه شده اند تصمیم میگیرند که از یکدیگر جداشوند و هرکدام جداگانه به جستجوی عشق در شهر بپردازند....

هلن گریس که به تازگی از شوهرش جدا شده، به همراه پسران دوقلویش جرد و سایمون و دختر بزرگش مالوری به خانه ای قدیمی در املاک اسپایدرویک- متعلق به عمه لوسیندا- اثاث کشی می کنند. در شب اول اقامت شان در خانه جدید، مالوری پشت دیواری کاذب یک آسانسور کوچک و یک کلید عجیب پیدا می کند. جرد با استفاده از آسانسور و کلی به اتاقی مخفی راه پیدا می کند که متعلق به صاحب قدیمی خانه آرتور اسپایدرویک است...

چهار حیوان به نامهای «آلکس (شیر)»،«مارتی (گورخر)»،«ملمن (زرافه)» و «گلوریا (اسب آبی)» در قسمت جدید هم در تلاش هستند تا به باغ وحش نیویورک برگردند و در راه برگشت در حالی که از اروپا می گذرند برای اینکه کمتر جلب توجه کنند،‌ به یک سیرک سیار می پیوندند...