منشا اولین راننده ماشین «فرانکنشتاین»، کارل «لوک» لوکاس را بررسی می کند که در ابتدای فیلم اول در یک مسابقه مرد.

یک هابیت مهربان از اهالی شایر و هشت همراهش برای نابودی یک حلقه قدرتمند راهی سفر می شوند؛آنها قصد دارند سرزمین میانه را از شر ارباب تاریکی، "سارون" نجات دهند.

زن و شوهری از دانشگاه پس از مشاهده یک قتل و قاب گرفتن، در یک بازی خطرناک موش و گربه با یک راننده روان‌پریشی و پلیس گرفتار می‌شوند.

هفت سال پس از آن که زمین تبدیل به یک کره ی یخ زده و بایر شده است، بازماندگان انسان ها در یک قطار ساکن شده اند که هرگز متوقف نشده و کره ی زمین را دور می زند.

گروهی از فضانوردان ناسا برای انجام ماموریتی در سیاره مریخ، مشغول تحقیق و جمع‌آوری نمونه از خاک آن هستند. پس از چند روز، طوفان شدیدی رخ می‌دهد که گروه را مجبور به ترک سیاره می‌کند ولی در این میان، یکی از فضانوردان به نام «مارک واتنی» بر اثر حادثه‌ای، ارتباط خود را با گروه از دست داده و هیچ کدام از همکارانش، نمی‌توانند او را پیدا کنند. آنها به دلیل شدت طوفان، مجبور می‌شوند، بدون «مارک»، آنجا را ترک کنند. چند روز بعد، «واتنی» درحالیکه مجروح شده است به هوش می‌آید. حال که او تنها بازمانده‌ در سطح مریخ است، باید راهی برای نجات خود پیدا کند.

وقتی دختر یک روانپزشک ربوده می شود، او با وحشت متوجه می شود که آدم ربایان: خواسته این است که او به یک اختلال استرس پس از سانحه مبتلا شود که زن جوانی رازی را می داند...

روایت اریک، افسر زندانی که سعی دارد از افراد متهمش محافظت کند. وقتی یکی از خطرناک ترین زندانیان نقطه ضعف او را پیدا می کند، وی با انتخاب میان اصول و عشق به خانواده روبرو می شود.

یک زن جوان سرنوشت خود را به عنوان یک وارث بین کهکشانی کشف می کند و باید برای محافظت از ساکنان زمین در برابر یک صنعت باستانی و مخرب مبارزه کند.

در دنیای آینده حکومتی بسیار خشن و مستبد وجود دارد که سیاست آن از بین بردن شورشها، جنگها و اعتراضات با استفاده از فرونشاندن احساسات و محو هیجانات است: کتابها ، هنر و موسیقی بطور اکید ممنوع شده اند و داشتن احساس جرمی است که مجازات مرگ دارد. اما به ناگهان....

برلین، زمان حال. شوهر «کایل پرات» (فاستر) می میرد و «پرات» قصد دارد هم راه با «جولیا» (لوستن)، دختر هفت ساله اش و تابوت شوهرش به امریکا برگردد. «کایل» و «جولیا» در هواپیما به خواب می روند. اما وقتی «کایل» بیدار می شود، می بیند خبری از دخترش نیست. ظاهرا نام «جولیا» در فهرست مسافران نبوده و هیچ یک از خدمه و مسافران او را ندیده است. یکی از محافظ های پرواز (سارسگارد) نیز می گوید که اصلا «جولیا» هم راه با پدرش درگذشته و ادعا می کند که «کایل» عقل خود را از دست داده است...

هنگامی که الهه جنگ در بدن دختری جوان تناسخ می یابد، سیا یتیم خیابانی متوجه می شود که قرار است از او محافظت کند و جهان را نجات دهد. اما تنها در صورتی که بتواند با گذشته خود روبرو شود و شوالیه زودیاک شود.

در زمان اولین شیوع طاعون خیارکی در انگلستان، یک راهب جوان وظیفه دارد به حقیقت در مورد حرف‌های مردمی که دوباره به زندگی بازگشته‌اند، پی ببرد.

زمانی که تفسیر غلطی از بازی های کلاسیک ارائه می شود، شخصیت های محبوب بازی های کامپیوتری مانند Pac-Man و Donkey Kong آن را به عنوان اعلام جنگ می پندارند و همانند موجودات بیگانه به زمین حمله میکنند...

گاندالف و آراگورن دنیای مردان را در برابر سپاه سارون رهبری می کنند, تا توجه او را از فرودو و سم که با یک حلقه به کوه نابودی نزدیک می شوند، به سمت خود جلب کنند.

پس از مرگ پدرش، آلیس (روث ویلسون) برای اولین بار پس از 15 سال به روستای پدری اش باز می گردد تا حق و میراث خانوادگی اش را حقاً متعلق به اوست, مطالبه کند اما...