ماجرای فیلم درباره یک کارگردان ایتالیایی چهل ساله به نام گوییدو کونیتینی می‌باشد که در هنگام شروع ساختن فیلم جدیدش، دچار مشکلاتی در رابطه با زنان تاثیر گذار در زندگی اش می‌شود و در گردابی از احساسات، خاطرات و پیچیدگی‌های عاطفی گرفتار می شود. کونتینی سعی می‌کند بین زندگی حرفه ای و شخصی خود تعادل ایجاد کند…

اسپانیا، قرن یازدهم. «رودریگو دیاس» ( هستن ) وطن‏پرست اسپانیایى كه سوداى متحد كردن نیروهاى پراكنده‏ى كشورش را براى مقابله با حملات قبایل آفریقایى «مور» در سر مى‏ پروراند، در آستانه‏ ى ازدواج با دختر شوالیه‏ ى قهرمان امپراتورى ( لورن ) نیز هست...

در یکی از شهر های ساحلی ایتالیا، یک بازمانده هولوکاست که شغلش مراقبت از کودکان است، به یک کودک خیابانی 12 ساله که از او دزدی کرده است، اجازه می‌دهد تا در خانه‌اش بماند.

"جزیرا" و دختر سیزده ساله اش "روزتا" از بمباران نیروهای متحدین در روم در دوران جنگ جهانی دوم می گریزند.آنها به دهکده ای که او به دنیا آمده سفر می کنند.در طول سفر و داخل دهکده مادر هر کاری از دستش بر می آید انجام می دهد تا از دخترش محافظت کند...