ترکیه

داستان وکیلی که حالا تبدیل به یک کارآگاه خصوصی شده و پرونده شخص گم‌شده‌ای را قبول می‌کند که قرار است زندگی او را برای همیشه تغییر دهد.

قوماندان لوگر عارف را فریب می دهد و او را 1.000.000 سال به عقب می فرستد. او باید مردم گذشته را متمدن کند تا به امروز برسد.

یک معلم هنر جوان امیدوار است پس از انجام وظیفه اجباری خود در مدرسه روستایی دورافتاده در آناتولی به استانبول منتقل شود. پس از اتهامات تماس نامناسب با یک دانش آموز، امیدهای او برای فرار کمرنگ می شود و او بیشتر به یک بحران وجودی فرو می رود.

به قصد رهایی از محدودیت های شدید خانوادگی، زن جوانی که قصد خودکشی دارد، ازدواجی را با یک معتاد چهل ساله به راه می اندازد، اقدامی که منجر به طغیان عشق حسادت می شود.

آیزک که سال ها پیشخدمت کشتی بوده است، به دلیل بیماری همه گیر بیکار می شود و در نهایت در شیفت شب در هتلی شغل پیدا می کند. با این حال...

داستان یک خانواده پناهجو سوریه‌ای، یک دبیر انگلیسی افغان و یک سرباز مرز که هم‌دیگر را در مرز لهستان و بلاروس در طی اتفاقات ناگواری که در بلاروس رخ می‌دهد ملاقات می‌کنند.

پس از مرگ پدرش مورات دوم، مهمت دوم به سلطنت عثمانی می رسد. پس از شجاعت در برابر دشمنان داخلی و خارجی، او تصمیم می گیرد آنچه را که قرار بود انجام دهد - فتح قسطنطنیه را تکمیل کند.

موکدر یک شب ناگهان فوت کرد. علت مرگ خونریزی مغزی بود. به گفته خواهرش ، قاتلان اندازه های متفاوتی دارند و..

دیلک ، یک زن خانه دار است که ناگهان احساس می کند که در یک اتاق خاص در خانه خود وجود چیزی غیر طبیعی را احساس می کند و...

خانه یک خانواده در ترکیه توسط ارواح شیطانی تسخیر می شود که می خواهند انسان ها را بکشند.

یک خانواده ترک در حال تلاش برای زنده ماندن در لبه آخرالزمان هستند.

یک موج ظالمانه خودکشی از ایالات متحده به یک شهر کوچک ترکیه گسترش می یابد، جایی که مردی پس از گذراندن وقت با رایانه خود را می کشد. دوستانش همچنان ایمیل های ناراحت کننده ای از او دریافت می کنند.

داستان از دهه 1800 در استانبول آغاز می شود و هر روز ادامه دارد. میا با شورشیان جوان همکاری خواهد کرد تا دیمیتری را که از جاده در یک کلوپ شبانه مجلل در استانبول عبور می کند، نابود کند.

یک دختر در خانه خانواده اش توسط یک روح شیطانی تسخیر شده است. چندین اتفاق بد در اطراف خانه او و اعضای خانواده اش رخ می دهد. یک شخصیت قدیمی برمی خیزد و سعی می کند خانواده را از سرنوشت محکوم به فنا نجات دهد.

هیل با ظاهر و رفتار عجیب خود توی چشم می زند. او به همراه مادر، خاله و مادربزرگ افسرده ی خود در خانه ای تاریخی در نِوسیر زندگی می کند...

داستان خانواده بیلماز که با توجه به مشکلات مالی به خانه مادربزرگ خود میروند. اما خانه او تنها یک خانه قدیمی نیست، بلکه آرامگاه شوهر مرحومش نیز می باشد...

عدنان و هیکران با خوشحالی ازدواج کردند، اما وقتی پسرشان در نتیجه یک تصادف مرموز می میرد، آدانان از همسرش دور می شود. هیکران شروع به بررسی گذشته خود می کند تا ببیند چگونه می تواند به مرگ پسرش مرتبط شود.

اوزنور زن جوان و زیبایی است. او از دوران کودکی با کودرت که پسر عمویش است، عشق عاشقانه ای داشته است. کودرت اما با زنی به نام نساء ازدواج کرده و بسیار خوشحال است. اوزنور که حسود است، از جادوی سیاه وحشتناک استفاده می کند تا این را تغییر دهد تا او و کودرت با هم باشند. با این حال، او برای شری که این طلسم رها می کند آماده نیست.